مومن، انسان تراز جامعه است؛ هم حریم دارد و هم حرمت نگه میدارد. نه تنها زبانش از جنس سنگ نیست که سنگی هم اگر در دست داشته باشد، از سر راهی برداشته است تا در پایه بنایی بگذارد. شیشه خانه کسی را به سنگ نمیشکند، دیوار فروریختهای را با آن آباد میکند. اینان بسان میخهایی هستند که خیمه را محکم میکنند؛ خیمهای که عمودش امامت است.
تعامل با مومنان، سالم، سازنده و ایمن است، حتی درحالی که گرفتار سختترین شرایط باشند یا سرخوش از بهترین روزگار. این کلام گواهی دهنده امام رضا (ع) است که: «مؤمن، هرگاه خشمگین شود، غضبش او را از حق بیرون نمى برد و هرگاه خرسند شود، خشنودی اش او را به باطل نمى کشاند و هرگاه قدرت یابد، بیش از حق خودش برنمى دارد.» زیستن با مردمانی تربیت یافته به این قاعده، توام با آرامش است.
اینکه در بحث حیاتی ازدواج و انتخاب همسر بر عنصر ایمان تاکید میشود، به همین دلیل است که او در هیچ شرایطی از مسیر اعتدال و حرمت و رواداری، پای بیرون نمینهد. امام حسن مجتبى (ع) در تبیین این بایستگی میفرماید: «دخترت را به ازدواج مردى باتقوا درآور؛ زیرا اگر دخترت را دوست داشته باشد، گرامى اش میدارد و اگر دوستش نداشته باشد، به او ظلم نمى کند.» این را به خوبی میتوان در زندگیها دید.
زنان و مردانی که اهل ایمان هستند، در عمل هم حرمت نگه میدارند. پای از مرز عدالت بیرون نمینهند. اگر عاشقانه همدیگر را دوست بدارند، زندگی شان میشود دیوان غزل، پر از شعر ناب. اگر هم-خدای نکرده- هم را دوست نداشته باشند، باز عرصه زندگی شان را احترام متقابل، مرزبانی میکند. در زندگی اهل ایمان از ظلم و خیانت اثری نیست. در قهر هم اگر اتفاق افتاد، نه تنها به کینه نمیرسد که از همان مرحله اول با عذرخواهی برمی گردند.
در عرصه حیات اجتماعی هم این قاعده در وسعتی بیشتر مشاهده میشود؛ برای همین است که میگوییم همزیستی با مومنان، زیباتر و آرامش بخشتر است. کسی پنجه به روح و روانت نمیکشد. پنجره خانه ات از سنگهای سرگردان -هم حتی- ایمن است. نه کسی چشم میشود در خانه ات، حتی اگر در باز باشد. نه کسی ذره بین برمی دارد برای کاوش در زندگی ات، حتی اگر خودت اسرارت را نگهبانی نکنی. جامعه دینی طوری مردم را تربیت میکند که دربرابر دیگران، دینی به گردن نداشته باشند.
اینکه میبینیم ذمههایی که بری نشده است زیر بار افزونتر میرود، اینکه برخیها عینکهای فوق ذره بینی به چشم میزنند در زندگی مردم، اینکه در روابط خانوادگی، چهارچوبهها پیشتر از چهاردیواریها فرومی ریزد، به این دلیل است که از ادب ایمانی دور میشویم. راه اصلاح امور هم بازگشت است؛ بازگشت به کانون دانستگی و توانایی، به اینکه خوبیهای تعلیم یافته از احادیث را به زندگی درآوریم.
اگر بتوانیم خود را در ترازی که امام رضا (ع) تعیین کرده اند تعریف کنیم، هم زندگی شخصی ما سامان خواهد یافت و هم زیست اجتماعی ما به طهارتی خواهد رسید که نه تنها آلودگیها را نپذیرد که آن را پاک کند. در روز میلاد امام رضا (ع) پسندیده است با حضرت ایشان پیمان ببندیم و رضوی زندگی کنیم. اگر چنین شد، خواهیم دید که میان ما و بهشت فاصلهای نیست.